مردی که درگير يک رابطه عاطفي است، براي تداوم عشق و زندگي بايد بر اين بحران غلبه کند.
سعید آقاخانی جزو نسلی است که در دهه هفتاد با بازیگرانی مثل رضا عطاران، سروش صحت، مهران مدیری و جواد رضویان وارد عرصه طنز شد و توانست ضمن بازی در کارهای طنز، با کارگردانی سریالهای موفقی مثل خروس و راه دررو و روزهای بد به در، محبوبیتش را تداوم ببخشد. حضور این بازیگر در فیلم خداحافظی طولانی در یک نقش جدی تعجب خیلی از منتقدان را برانگیخته است و بازی در این نقش کم افت و خیز و بسیار استریلیزه در حکم یک چالش بزرگ است و استقبال و یا عدم استقبال مخاطبان میتواند موفقیت و یا عدم موفقیتش را نشان بدهد. به هر حال کارگردانی فیلم جدی و تلخی مثل «لامپ صد» نشان میدهد آقاخانی در چهل و چند سالگی میخواهد فضای دیگری در بازیگری و کارگردانی را تجربه کند و به طور حتم ریسکهای این تغییر رویه را به جان میخرد. تجربه نشان داده که کمدینها بر خلاف ظاهر شادشان، آدمهای خوشحالی نیستند و کلی غم و دغدغه در درونشان دارند. بردن سیمرغ بازیگری، توقعات را از کارهای بعدی سعید آقاخانی دو چندان کرده است. با سعید آقاخانی درباره جنس و نوع بازیاش در این فیلم و ابعاد شخصیت یحیی گفت وگویی انجام دادهایم.
آیا سال قبل، سال خوبی برایتان بود؟
- بله، سال موفقی برایم محسوب شد و بعد از بردن سیمرغ بازیگری از جشنواره فیلم فجر، اولین ساخته سینمایی ام« لامپ صد» اکران شد.
امسال دو شخصیت متفاوت را بازی کردید، یک نویسنده شلوغ و فعال در «من دیگومارادونا نیستم» و یک آدم کم حرف و درونی و کارگر در «خداحافظی طولانی». این تفاوتها برایتان چه ویژگیهایی داشت؟
- برایم مهم است. در من دیگو مارادونا نیستم، همان طوری که که گفتید، نقش نویسندهای را بازی میکنم که به ظاهر نشان میدهد پر از ایده و خلاقیت است و دارای کلاس بالایی است، اما در عمل این گونه نیست و ایده دزد و حراف است!
کدام مؤلفه یحیی در فیلم موتمن برایتان دارای جذابیت بود؟
- یحیی یک کارگر ساده کارخانه است که در مناطق حاشیه شهر تهران زندگی میکند و آدم چندان معاشرتی و اجتماعی نیست ومعمولاً جنس آدمهایی مثل یحیی دایره لغات محدودی را به کار میبرند.
جزو نسل بازیگرانی از قبیل مهران مدیری، جواد رضویان، سروش صحت و رضا عطاران هستید که از بازیگری وارد کارگردانی شدید. این مسأله چگونه به وجود آمد؟
- دلیل چنین امری مرتبط است به عملکرد و سیاستگذاری مدیران صدا و سیما در دهه هشتاد.
خودتان در آن زمان علاقهای به کارگردان شدن نداشتید؟
- چرا، من هم علاقه داشتم و علاقهام را نشان میدادم. این روزها هم همچنان چنین حسی دارم. در آن دوران نظر مدیران روی ماها مثبت تر بود و فرصت پیدا کردیم تا کارگردانی را هم تجربه کنیم.
مدیران بیشتر میخواستند از محبوبیت بازیگری شماها در ساخت یک مجموعه استفاده کنند؟
- در آن زمان کارگردان کمدی ساز بخصوص در تلویزیون کم داشتیم و مجبور شدند از نسل ماها که تجربه بازی کمدی داشتند، استفاده کنند و معتقد بودند، کارگردانی نسل ما تبعات مثبتی دارد. خیلی از بچهها در کار کارگردانی موفق شدند و به هر حال هر کاری در شروعش توأم با آزمون و خطاست.
روز اولی که فیلمنامه خداحافظی طولانی را خواندید، در دلتان نگفتید، بازهم قرار نقش آدمهای پایین شهری با ظاهری معمولی را بازی کنم؟
- جنس قصه خداحافظی طولانی با بقیه کارهای که بازی کرده بودم و یا ساخته بودم، فرق میکرد و قصه سمت و سوی دیگری داشت و موقعی که آن را خواندم، به من حس و حال خوبی داد. از قبل خیلی دلم میخواست چنین نقشهایی برای بازی به من پیشنهاد بشود و بتوانم چنین نقشهایی را در بازیگری تجربه کنم.
چرا در فیلم لامپ صد که ساختید، بازی نکردید؟
- نمیتوانستم، چون تمرکزم روی کارگردانی بود. موقعی که پیشنهاد بازی در خداحافظی طولانی به من انجام شد، خدا خدا میکردم که فیلم به مرحله تولید برسد و کار به هم نخورد.
آیا پیش بینی میکردید که روزی در فیلم موتمن بازی کنید؟
- همیشه در خیابان همدیگر را میدیدیم، اما حدس نمیزدم روزی درفیلم فرزاد موتمن بازی کنم، زیرا این تصور بین همه وجود دارد که بازیگران کمدی نمیتوانند نقش جدی و درام بازی کنند. حتی موقعی که فیلمنامه را به من دادند، فکر میکردم ممکن است دیگر به من زنگ نزنند و بازیام منتفی بشود و حس میکردم تا روز اول کلید خوردن فیلم همه نگران بودند که من نتوانم نقش را بازی کنم.
این وضعیت به شما در حین بازی استرس وارد نمیکرد؟
- نه، به محض اینکه اولین پلانم را در فیلم بازی کردم، موتمن گفت، همین است و درست بازی کردی و تشویقم کرد.
کدام پلان را اول بازی کردید؟
پلانی که با پاکت میوه از در میآمدم داخل خانه و واقعاً پلان سختی بود و خیلی حین بازی این سکانس دلهره و تشویش داشتم.
آیا یحیی را میشناختید، یا در ذهنتان آن را ساختید؟
- این جنس آدم را زیاد دیده بودم و با خصوصیاتش بیگانه و غریبه نبودم.
رفیق این تیپی هم داشتید؟
- هنوز چند دوست این جوری دارم، اما تصورم از این آدم یک چیز دیگهای بود که با ذهنیت کارگردان خیلی متفاوت بود. مثل نگاه کلیشه ای که در باره این آدمها وجود دارد، فکر میکردم که یحیی به جای اینکه روی میز غذا بخورد، روی زمین مینشیند و غذایش را میخورد.
در دهه پنجاه بسیاری از کارگردانهای موج نو و فیلمسازانی مثل شاپور قریب، فیلمی مثل غریبه را ساخت که به بررسی زندگی آدمهای طبقه پایین جامعه میپرداخت، چقدر از این فیلمها و شخصیتهایشان در بازیتان تأثیر گرفتید؟
- فیلم غریبه را ندیدهام. حس و حال فیلم خداحافظی طولانی این طوری به نظر میرسد که قصه و فضای فیلم مربوط به دهه شصت است. در آن دوران عشقها، عشقهایی سالم و پاک بودند و در آن یک رنگی و صمیمیت و مهربانی وجود داشت، عشقهایی که حالا کمتر در بین جوانها دیده میشود.
آیا قبل از شروع فیلمبرداری از موتمن در باره ابعاد نقش یحیی تحقیق کردید؟
- زیاد درباره یحیی از موتمن نمیپرسیدم، زیرا ذهنیتشان را میدانستم و من خودم را ملزم میکردم که ذهنیات ایشان را بازی کنم و میدیدم که ابتدا نگران بود که من مثل سایر بازیگران کمدی بداهه کار کنم. اگر درحین بازی واو یک کلمه را پس و پیش میگفتم، موتمن سریع تذکر میداد که عین نوشته فیلمنامه دیالوگم را بیان کنم. من نگرانیاش را روز اول از بین بردم و سعی کردم دور بداهه را خط بکشم وخیال موتمن را راحت کنم. به هر حال محصول نهایی متعلق به کارگردان است وهمه عوامل باید خواستههای کارگردان را اجرا کنند.
این شیوه استریلیزه بازی کردن برایتان دشوار نبود؟
- سه چهار روز اول بابت این قضیه کلافه شدم، اما سعی میکردم خودم را کنترل کنم. چون عادت دارم در حین بازی از بدنم زیاد استفاده کنم و حرکت کنم، البته این کارها لازمه بازی کمدی است. در فیلم خداحافظی طولانی مجبور بودم هیچ حرکت اضافی نداشته باشم، اما کم کم به این شرایط عادت کردم.
برای اینکه کارگر نساجی بودن یحیی را قابل باور بازی کنید، چه کارهایی انجام دادید؟
- به طور حتم قرار گرفتن در محیط کار، من را به نقش نزدیکتر میکرد و دیدن کارگران واقعی درمحیط کارخانه که مشغول کار کردن در یک محیط سخت و پر سرو صدا بود، به من کمک کرد که بتوانم راحت تر نقش را بازی کنم. اینکه این آدمها چکونه فکر میکنند و چطوری راه میروند و چگونه با هم و سایرین ارتباط برقرار میکنند.
به نظر میرسد یحیی در زندگیاش آدم سادهای بود که سالم زندگی کرده و با حقوق کارگری امورش را سپری کرده است. در حالی که رفیقش (نادر فلاح) کارگاهی تأسیس کرده و وضع مالی بهتری نسبت به او دارد؟
- من حس نمیکنم باید رئیس کارگاه بچه محل باشد. رسیدن به موقعیت بهتر در زندگی فقط بسته به تلاش و کنش انسان ندارد. همین رئیس کارگاه هم آدم سالمی است و گیر و گرفتی در زندگیاش ندارد. باید در نظر داشت از منظر نگاه آدمهایی که در آن منطقه زندگی میکنند، یحیی قاتل است و با تردید و شک به او مثل رئیس کارگاه نگاه میکنند.
معمولاً مردان جنوب شهری و حاشیه نشین اهل رفاقت و بچه محل بازی هستند، اما در این فیلم، یحیی اصلاً رفیقی ندارد؟
- یحیی قبل از مرگ ماهرو، زندگی متفاوتی داشته است. به نظرم یحیی عاشق زنش بوده و بیشتر اوقاتش را با او سپری میکرده است. یحیی خیلی تنهاست و این تنهاییاش به چشم میآید.
آیا ورود طلعت به زندگی یحیی از اوآدم دیگری میسازد؟
- قطعاً تغییراتی درشخصیت و کاراکتر یحیی به وجود میآید و او دوست دارد در زندگیاش اتفاق جدیدی رخ بدهد و تحولی بزرگ او را به مسیر دیگری هدایت کند. البته همچنان دلبستگی و علاقه اش را به زن قبلیاش دارد و در انتها اتفاقاتی رخ میدهد که این وابستگی کمتر میشود.
آیا بعد از تجربه موفقیت آمیز حضور در خداحافظی طولانی که برایتان سیمرغ هم به ارمغان آورد، دوست دارید در ادامه در این نوع نقشها ظاهر شوید و یا همچنان در حوزه کمدی پررنگ فعالیت میکنید؟
- به هر حال نقش یحیی برای من دستاوردهای خوبی داشت و موفقیتم در این فیلم به این معنی نیست که دیگر نقش طنز و کمدی بازی نکنم، اما در میان پیشنهادها، اولویت با این نوع نقشهاست.
با توجه به اینکه سابقه کارگردانی دارید. آیا اگر خداحافظی طولانی را میساختید، همین سبک و سیاق کار میکردید؟
- من اصلاً سمت ساخت این فیلم نمیرفتم.
چرا؟
- ساخت این نوع فیلم چالش برانگیز و ترسناک است.
اما ساخت فیلم تلخ و رئالیستی مثل «لامپ صد» در کارنامه فیلمسازی شما وجود دارد؟
- من بیشتر موضوعهایی را برای فیلمسازی انتخاب میکنم که در ذهنم است و مدام با آنها کلنجار میروم. اگر قرار باشد فیلمهایی این نوعی را که نویسنده اش شخصی دیگری است، بسازم، باید حتما دوماهی با آن کلنجار بروم تا با فضا، موقعیتها و جنس کاراکترها آشنا بشوم. در هر حال اگر من با این فیلمنامه بودم، جور دیگری میساختمش و شاید خرابش میکردم ! ( باخنده).
آیا نقش یحیی نقطه عطفی در کارنامه بازیگری شماست؟
- نمیدانم، نمیتوانم اظهار نظری داشته باشم، اما در هر حال بی تأثیر نیست. هیچ وقت در حین بازی در نقشی به این مسأله فکر نمیکنم که نقش برجسته شود و احیاناً برایم سیمرغ به ارمغان بیاورد. سعی میکنم بازیام درست و مناسب باشد و اگر در ادامه برای نقش اتفاقات خوبی رخ داد، برایم خوشحال کننده است. ایفای نقش یحیی آنقدر برایم مهم بود که در مدت یک هفته برای اینکه فیزیکم متناسب با شخصیت یحیی باشد، 6 کیلو وزن کم کردم و مدام در حال دویدن و ورزش کردن بودم.
آیا نقش یحیی این نیاز را در شما به وجود آورد که لاغرتر به نظر برسید؟
- به هرحال یحیی مدتها در زندان بوده است و زندگی در زندان هم سخت است و معمولاً سبب کاهش وزن میشود و از طرفی این آدم یک کارگر است که با فعالیت بدنی روزیاش را به دست میآورد. من همیشه نقشی را که انتخاب میکنم، با علاقه به ریزه کاریهایش توجه میکنم تا با سر و شکل درستی به مخاطب عرضه کنم.
نظر شما